123123 زندگی نامه استاد محمد حسین شهریار
به وبلاگ خودتون خوش امدید مطلب مورد نیاز خود را در نظرات به ما خبر دهید ممنون

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 164
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 473
بازدید ماه : 511
بازدید کل : 135648
تعداد مطالب : 593
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1

شلوغ پلوغ

زندگی نامه استاد محمد حسین شهریار
ساعت : | | نوشته ‌شده به دست shahin | ( )
نام: سیدمحمدحسین بهجت شهریار تبریزی نام پدر: حاج میراقا خشکنابی تخلص: شهریار تولد و وفات: (۱۲۸۵ - ۱۳۶۷) شمسی محل تولد: ایران - آذربایجان‌شرقی - تبریز شهرت علمی و فرهنگی: شاعر سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵ تا ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (قبل از آن بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی داشت. از شعرهای معروف او می‌توان از «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدر بابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد. شهریار پس از انقلاب ایران، شعرهایی نیز در مدح نظام جمهوری اسلامی و مسئولین آن، از جمله آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای و نیز اکبر هاشمی رفسنجانی (انتشار پس از مرگ شهریار)، داشته است. زندگی: شهریار در سال ۱۲۸۵ در روستای خشگناب در بخش قره‌چمن آذربایجان ایران در اطراف تبریز متولد شد. پدرش حاج میر آقا خشگنابی بود که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ دارالفنون (تا ۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. قبل از گرفتن مدرک دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفری چهارساله به خراسان به منظور کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران برگشت و در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام شد و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. در تهران از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ به جلسات احضار روح می‌رفت (زاهدی، ص ۶۱). در ۱۳۱۹ درویش شد و قرار بود که «خرقه بگیرد و جانشین پیر بشود» (زاهدی، ص ۶۲) ولی به علت شهودی که برایش پیش آمد از این مسیر منصرف شد و در بسیاری از عادات خود تغییر داد، از جمله سه‌تار را که تا آن زمان می‌نواخت کنار گذاشت و مواد مخدر را که حدود سی سال به آن معتاد بوده است ترک کرد (زاهدی، ص ۶۲) و بیشتر به قرآن خواندن و عبادت مشغول شد. حال متفاوت شهریار تا حدود سال ۱۳۳۱ ادامه یافت. شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۱۳۶۷، در مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد. شهریار دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی داشت.(1) نامگذاری خیابان ها، سالن ها، پارک ها و اماکن عمومی به نام شهریار در کشورهای ماورای قفقاز: استاد سخن معاصر، شهریار بیش از 28 هزار بیت شعر به زبان فارسی و در حدود سه هزار بیت به زبان ترکی آذری سروده است. شهرت شهریار مرزهای داخلی کشورمان ایران را در نوردیده و اکنون در اغلب کشورهای جهان شخصیتی شناخته شده است به طوری که اکنون در جماهیر ماورای قفقاز و آسیای مرکزی خیابان ها، سالن های نمایش، پارک ها و دیگر اماکن عمومی به نام شهریار نام گذاری می شوند و در حال حاضر منظومه حیدربابایه سلام در اکثر دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان، آهنگ جالبی برای آن ساخته است. شهریار در اشعار دیگر شعرا: هـ . ا. سایه ترانه غزل دلکشم مگر نشنفتی که رام من نشدی آخر ای غزال دمیده خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم که دوش گوش دلم شعر شهریار شنید نیما یوشیج رازی ست که آن نگار می داند چیست رنجی است که روزگار می داند چیست آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست من دانم و شهریار می داند چیست مفتون امینی چون دل مفتون ترا مشکل به دست آورده است کی رها می سازدت اینگونه آسان شهریار اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار پژمان بختیاری زین شهر مردپرور و زین شهر عشق زای برخیزد ْآنچه مایة غرور و وقار ماست گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست *** مهرداد اوستا شعر همان عشق که با شهریار کرد سرافرازی و نام آوری شعر همان فتنه و آذرم و راز کز نگه دوست کند دلیری بیژن ترقی به شهریار بگو شهریار می آید دوباره بخت ترا در کنار می آید بگو که عرصة شعر و ادب بپیرایند که از سواد دل آن شهسوار می آید فریدون توللی ای شهریار نغمه که با چتر زرفشان دستانسرای عشق و خداوند چامه ای از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامه ای مهدی اخوان ثالث شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی نازنینا، تو همان پاک ترین پرتو جامی ای برای تو بمیرم، که تو تب کردة عشقی ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی فریدون مشیری در نیمه های قرن بشر سوزان اشک مجسمی بود، در چشم روزگار جان مایة محبت و رقت ایوای شهریار عمران صلاحی شهریار حزن بودی، خانه ات بیت الحزن پادشاه قلعة خاموش روح خویشتن شهر ویرانی سراسر خانه هایش سوخته بادهای در به در چرخان و بر در حلقه زن غزال و غزل امشب از دولت می دفع ملالی کردیم این هم از عُمر شبی بود که حالی کردیم ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب کز گرفتاری ایام مجالی کردیم تیر از غمزة ساقی، سپر از جام شراب با کماندار فلک جنگ و جدالی کردیم غم به روئین تنی جام می انداخت سپر غم مگو عربده با رستم زالی کردیم باری از تلخی ایام به شور و مستی شکوه با شاهد شیرین خط و خالی کردیم نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی وسط ماه تماشای هلالی کردیم روزة هجر شکستیم و هلال ابرویی منظر افروز شب عید وصالی کردیم بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش یاد پروانة زرین پر و بالی کردیم مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم که در او بود اگر کسب کمالی کردیم چشم بودیم چومه شب همه شب تا چون صبح سینه آئینة خورشید جمالی کردیم عشق اگر عمر نه پیوست بزلف ساقی غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم شهریار غزلم خوانده غزالی وحشی بد نشد با غزلی سید غزالی کردیم غزال و غزل شعر:شهریار چئویرن: م ـ سیدزاده بو گئجه باده ایله دفع ملال ائیله میشم، عؤمرون بیر گئجه سینده بئله حال ائیله میشم. بیز هارا، تار هارا، یا رب، گئجه مئیخانه هارا؟ اونودوب دردی بو ایّامدا مجال ائیله میشم. ساقی نین غمزه سی اوخ، مئی جامی اولموش سپریم، فلکین جؤورو ایله جنگ و جدال ائیله میشم. مئی دمیر تک ائله ییب جانیمی، غمله ووروشوم، غم دئمه، دوشمنیمی روستم زال ائیله میشم. آجی ایامی شیرین ائتمگه سرخوش دولانیب، کؤنلومو ایندی اسیر خط و خال ائیله میش. گؤرموشم من اوزونون یاری سینی، تک قاشینی، ای اوزونده نئجه گؤر سئیر هلال ائیله میش. گئتمیش هیجران اوروجو گؤرجک هلال قاشلارینی، بایرام اولموش بو گؤروش عزم و وصال ائیله میشم. گؤرموشم اوزده او زرّین تئلی پروانه کیمی، یانمیشام اودلارا، ترک پروبال ائیله میشم. عشق درسی منه اؤیرتسه ده هیجران غمینی، عشقه دوشمکله بئله کسب کمال ائیله میشم. یاتماییب صوبحه کیمی من گئجه گون اوزلو یارین، سینه سی گوزگوم اولوب، سئیر جمال ائیله میشم. ساقی نین زلفونه عشق باغلاماسا عؤمرو اگر، من بئله درک ائله ییب، بؤیله خیال ائیله میشم. شهریارا غزل ائتمیش منی جئیران، گؤزلیم، گؤر غزل ایله نئجه صید غزال ائیله میشم

آرشیو کامل نوشته های پیشین